نوشته شده توسط: نوید نوری
سلام.رفته بودیم یزد.جای هر کی نیمده خالی.عجب اردویی بود آخرین اردوی برون استانی با راهنمایی خاتم بود.هر جا که بگویید رفتیم غیر از دخمه که می گن جای مزخرفیه.از آتشکده گرفتعه تا آب انبار و مسجد ملا اسماعیل و ...
خیلی خوب بود.
زمانی که رفتم مدرسه همه ی مادر و پدر ها هم خوشحال بودن و هم ناراحت.راه افتادیم می نیبوس نارنجی را سوار شدیم و رفتیم راه آهن.سوار که شدیم. من طبقه ی سوم می خوابم بقیه گفتند ما. ولی مثل این که زور من و نیکفر از بقیه بیشتر بود.کیف من که پلی هم توش بود بهترین جای قطار قرار گرفت.رفتیم روز اول که رسیدیم خراب شد و موقع برگشتن بدترین جا قرار گرفت.خر از پل گذشتن هم مسیبتی داره. حالا حرف من این نبود. رفتیم و عجب شیرینی هایی داشت. حالا برگشتم از بدبختی همین فردا امتحان داریم.راستی... خدا راشکر که سالم برگشتیم